در عصر هخامنشیان نشانی تحت عنوان «درفش» نماد حکومت باستانی ایران زمین بود. سرداران پارسی معروف به فَرَتَرَکه در سده سوم پیش از میلاد مسیح «عَلَمی» بسیار معروف و مقدس تحت عنوان درفش کاویانی داشتند که تا پایان دوره ساسانیان پرچم ملی حکومتهای پادشاهی ایران بود و تصویر آنها بر سکه های باستانی ایران زمین حک می شد.
علت مهم و مقدس بودن درفش کاویانی در اساطیر ایران که در شاهنامه فردوسی نیز مورد قرار اشاره این حکیم نامی ایران قرار گرفته، ریشه در قیام کاوه آهنگر علیه ظلم و ستم ضحاک است. ضحاک ماردوش شاهی است که در اثر بی عدالتی و ظلم شیطان شانههایش را بوسه زد و از جای بوسههای شیطان مارهایی رویید. ضحاک برای اینکه زنده بماند باید روزانه مغز دو جوان را به مارها بدهد.
در این نماد کاوه آهنگر نیز شخصیتی است که ۱۷ فرزندش قربانی مارها شده اند. کاوه برای آن که مردم را علیه ضحاک بشوراند، پیشبند چرمی خود را به صورت پرچم بر بر سر چوبی میبندد و آن را بالا میگیرد تا مردم گرد او جمع شوند. او با کمک مردم، کاخ فرمانروایی ضحاک خونخوار را در هم میکوبد و فریدون را بر تخت شاهی مینشاند، فریدون هم پس از نشستن بر صندلی پادشاهی فرمان میدهد چرم پیشبند کاوه را با دیباهای زرد و سرخ و بنفش بیارایند و زر و گوهر به آن بیفزایند و آن را درفش شاهی می خواند و بدین شکل دَرَفش کاویانی ایجاد می شود.
توصیفات اماده از درفش کاویانی
درفش کاویانی چهارگوشی منتظم با قاب فلزی بر پایهای چوبین بر دست سوار نظام حمل میشد.
هم ابوالحسن مسعودی و هم محمد بن جریر طبری در کتاب تاریخ طبری به مشخصات فیزیکی و جنس درفش کاویانی اشاره کرده و نوشتند: از پوست پلنگ درست شده و درازای آن ۱۲ اَرَش بود که اگر هر اَرَش حد فاصل بین نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج در نظر گرفته شود، ۶۰ سانتیمتر می شد بنابراین درفش کاویانی تقریبا پنج متر عرض و هفت متر طول داشت.
ابن خلدون هم در توصیف درفش کاویانی نوشت: درفش کاویانی دارای ستارهای در مرکز بود و چنین اعتقادی وجود داشت که تا زمانی که کسی آن را حمل میکند شکست ناپذیر خواهد بود.
از بین رفتن درفش کاویانی
درفش کاویانی در حمله اعراب به فرماندهی سعد ابی وقاص به ایران که بعد از چهار شبانه روز جنگ خونین موفق به غلبه بر سپاه ساسانیان به فرماندهی رستم فرخزاد در منطقه قادسیه شد، به همراه غائم زیادی دیگر به دست مسلمانان افتاد و چون آن را نزد عمر بن خطاب، خلیفه مسلمانان بردند، او از گوهرها و جواهراتی که به درفش آویخته بود شگفت زده شد. به نوشته تاریخ بلعمی سپس خلیفه دستور داد جواهرات درفش به عنوان غنیمت برداشته شود خود درفش را بسوزانند.