کودک آزاری چیست؟

کودک آزاری از اقسام خشونتهای خانوادگی است. سازمان بهداشت جهانی (WHO )آزار کودکان را چنین تعریف میکند: آزار کودکان به همه اشکال سوء رفتارجسمی، عاطفی، جنسی، بی توجهی، استثمار یا انواع بهره کشی از کودک حول رابطهای مبتنی بر
مسئولیت پذیری، اعتماد و قدرت اطلاق میشود که باعث لطمه بالفعل یا بالقوه به سلامت، بقاء، رشد وکرامات کودک گردد.

هرگونه آسیب جسمی یاروانی،سواستفاده جنسی یابهره کشی وعدم رسیدگی به نیازهای اساسی افرادزیر۱۸سال توسط دیگرافرادوبه صورتی که غیرتصادفی نباشد،کودک آزاری تلقی میشود.میتوان گفت فرهنگ نقش نقش اساسی درتعریف کودک آزاری دارد.

آزاردیدگی

آزاردیدگی عمدتا در چهار شکل بی توجهی آزارعاطفی،آزار جسمانی و آزار جنسی است.

بی توجهی به معنای »حذف« یک عمل است که قابلیت تفکیک در سه دسته ی

  1. جسمانی (مثل نبود مراقبت بهداشتی، رها کردن، نظارت ناکافی، تغذیه نامناسب، پوشاک وبهداشت نامناسب و غیره)
  2. آموزشی (نظیراجازه گریز از مدرسه به کودک به صورت مداوم و عدم نامنویسی وی در مدرسه)
  3. عاطفی (نظیرقرارگرفتن کودک درمعرض آزارهمسر،اجازه دادن به کودک برای مصرف موادوالکل یاعدم مراقبت روانشناختی از کودک)

آزار عاطفی شامل ارعاب ،تهدیدهای فراوان کلامی، توهین وتحقیر ،تمسخر، عقاید خوارکننده، سپر بلا نمودن کودک، خودداری از فراهم نمودن غذا، سرپناه، خواب وسایر ضروریات زندگی به صورت عمدی و بهره کشی عاطفی از کودک است. آزار جسمانی
شامل آسیب هایی نظیر تنبیه بدنی،ضربه، سوختگی، ضربه به سر، شکستگی، آسیب های داخلی و غیره است که حداقل به مدت ۴۸ساعت دوام داشته باشد. آزار جنسی به عنوان خشونت جنسی علیه کودک است که میتواند شامل هرتعامل یا تماسی بین کودک و بزرگسال باشد که در آن کودک برای ارضای جنسی بزرگسال مورداستفاده قرارمیگیرد.

کودک آزاری درجامعه ایرانی

۲مفهوم اساسی وجود دارد که عبارت اند از: .۱سیادست کودک و .۲تأدیب کودک. براساس مختصات دینی جامعه ی ایرانی، آزار به کودکان«بی پناه» در بافت اجتماعی و فرهنگی جامعهی ایرانی- اسلامی نیز امری مذموم و مشئوم به شمار میرود.
درواقع، آزار و اذیت کودکانی که پناهگاهی «جز خداوند متعال» ندارند گناه محسوب شده و حرام است.

آیات وروایات مرتبط:ازمیان آیاتی که بدین امر اشاره دارند، میتوان آیه ۲۳۳سوره ی بقره را به عنوان مصداق ذکر کرد که در آن به
حرمت کودک آزاری اشاره کرده اند و بر این امر تأکید کرده است که پدر و مادر حق آزار فرزند خود را ندارند. همچنین،براساس روایتی که از پیامبر اکرم (ص) نقل میشود ،دوران ۷سالۀ اولیه زندگی کودک، دوران «سیادت»نامیده میشود.

در این دوران کودک، سید و آقاست کمترین امرونهی نسبت به کودک باید صورت گیرد تا احساس ممانعت نداشته باشد

و بتواند در محیط اطرافش جستجو و تلاش کند و با حرکت ها وخلاقیتهایش، زمینه بروز استعدادهایش را فراهم کند. بر این مبنا، میتوان گفت آزار کودکان نیز در این دوران سنی امری مذموم است.

براساس مختصات عرفی و فرهنگی جامعه ی ایرانی، حدی ازآزار کودک جهت تربیت و اصلاح اخلاقیات مذموم کودک، پذیرفته شده است.امادر مواقعی که از«تأدیب» کودک از طریق «تنبیه» وی سخن رانده میشود، باید این نکته را در نظر داشت که تأدیب دارای«حدود» و «ثغور» معینی است و نباید موجب آزار جسمی و روحی کودک گردد و از «حد متعارف» و محدودۀ مجاز» گذر کند.مثلا نباید زدن کودک به حدی باشد که مستوجب دیه گردد که در این صورت میتوان از «تأدیب نامناسب» یا در موارد حادتر از«تأدیب غیرمجاز» سخن راند.

به استناد ماده دوم قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که در سال ۱۳۸۱تصویب شد،هر نوع اذیت و آزار کودکان و نوجوانان که موجب شود به آنان صدمه جسمانی یا روانی و اخلاقی وارد شودو سلامت جسم یا روان آنان را به مخاطره اندازد، ممنوع است.

متغیرهای مستقل اثرگذار بر کودک آزاری

متغیرهای مستقل مذکور را میتوان در دو دسته ی ویژگی های مربوط به قربانی یا کودک آزاردیده و ویژگی های خانوادگی تفکیک و تقسیم نمود. دو متغیر دموگرافیکی سن و جنس کودک مربوط به ویژگی های قربانی ومتغیرهای وضعیت سرپرستی، مشکلات جسمی و روانی والدین، تحصیلات پدر، تحصیلات مادر، پایگاه اقتصادی- اجتماعی والدین،

شغل مادر، سابقه کودکآزاری در کودکی والدین، اعتیاد به مواد مخدر پدر،شغل پدر، انزوای اجتماعی خانواده،بعد خانواده و وجود تعارض و تضاد در روابط خانوادگی در دسته ی
ویژگی های خانوادگی قراردارد.

تعارض وتضاددرروابط خانوادگی

وجود تعارض و تضاد در روابط خانوادگی بیشترین تاثیر را بر تجربهی خشونت از سوی کودکان برجای میگذارد. به نحوی که میتوان بیان کردتعارضات مابین والدین، به شکلی «فزاینده »یا «تقابلی »بر کودکان اثر میگذارد. درواقع، زمانی که تعارضات و مشاجرات میان اعضای خانواده- به ویژه میان پدر و مادر- پررنگ باشد،

ناکامی و سرخوردگی حاصله از روابط خانوادگی ناموفق و مختل، به شکل عاملی برای بروز خشونت علیه کودکان نمایانده میشوند. عامل پرخاشگری ناکامی و سرخوردگی ناشی از متوقف کردن رفتار هدف جویانه است.

پس از متغیر فوق با اثرگذاری بالا،

متغیرهای سن کودک، اعتیاد والد، پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانواده، تحصیلات پدر، انزوای اجتماعی خانواده و تحصیلات مادر در حد متوسط بر کودک آزاری اثرمیگذارند.

اثرگذاری متغیر انزوای اجتماعی خانواده یا منزوی بودن خانواده در اجتماع

یکی از پیامدهای وجود روابط اجتماعی گسترده و قوی، اعمال نظارت غیررسمی بر رفتار افراد [در اینجا والدین] است. اما اگر والدین و خانواده های کودکی،سطح روابط اجتماعی و درنتیجه سرمایه اجتماعی ضعیفی را دارا باشند، به همان میزان بر سطح نظارت ها و
کنترل های غیررسمی نیز کاهش می یابد که برون دادی جز اعمال خشونت علیه کودکان به دنبال نخواهد داشت. 

همچنین حضور والدینی تحصیلکرده و دارای سرمایه ی فرهنگی بالا نیز میزان کودک آزاری را کاهش میدهد.سرمایه ی فرهنگی خود قابلیت تبدیل به سرمایه ی اقتصادی وبالارفتن پایگاه اقتصادی- اجتماعی خانواده را داراست که این امرمنجر به کاهش کودک آزاری خواهد شد.

 کمترین میزان تاثیر متغیرهای مستقل موردبررسی بر کودکآزاری نیز مربوط به متغیرهای جنس کودک، مشکلات جسمی و روانی والدین،شغل پدر، شغل مادر، سابقۀ کودکآزاری در کودکی والدین، بعد خانواده و وضعیت سرپرستی بوده است.
به نحوی که میتوان گفت میزان اثرگذاری آنها در حد کم و ضعیف بوده است.

اقدامات عملی و نظری برای کاهش اعمال خشونت علیه کودکان

 سطح مهارت های اجتماعی اعضای خانواده به ویژه والدین را افزایش دهندیاعواملی که سبب ساز بروز مشاجرات و تعارضات خانوادگی را رفع یا کاهش دهند. نکتۀ قابل تأمل این است که با توجه به بافت فرهنگی جامعه ی ایرانی-اسلامی و ریشه دار بودن روحیۀ مذهبی درمیان خانواده های ایرانی میتوان از آموزه های دین مبین اسلام درحوزه ی نحوۀ تعاملات و کنش های مابین والد-والد و والد-کودک بهره برد.

با فرهنگ-محوری، این رویکرد که خشونت علیه کودکان را به عنوان یکی از اصول تربیتی نظاره میکنند،تغییر یابد. در این راستا باید تلاش شود تا اعضای جامعه به این آگاهی برسند که آزار کودکان حتی براساس برداشت.                                                    اصلاح گرایانه و تربیت مدارانه، آثار سوء خود را بر جای خواهد گذاشت.

علاوه بر این، اقداماتی نیزمیتواند در سطوح حاکمیتی و دولتی انجام پذیرد. ازجمله آنها این است که قوانینی بهروز و جامع در راستای
حمایت از قشر کودکان در نظام حقوقی جامعه تصویب و به اجرا درآید.بدین طریق کودک آزارگران چه درسطح خانوادگی
و چه در سطح بیرونی به جزا و کیفر اعمال خشونتآمیز خود برسند.یادآوری این نکته حائزاهمیت است  که کودک آزاری، در مقام یک مسئله اجتماعی «بینهایت پیچیده و پراکنده» قابل طرح است. بعد از شناسایی مهمترین علت های بروز چنین پدیده ی پیچیده ای میتوان گام های بعدی را برداشت.گام هایی که باید در راستای پیشگیری و آگاهسازی و حساس سازی  و ارائه روشهای حمایتی از کودکان آزاردیده تنظیم شود و حجم فعالیت های عملی و علمی دقیق   و مدون در این جهت را افزایش داد.

 

 

 

 

 

Leave A Reply

Exit mobile version